عزتنفس مهمتر است یا اعتمادبهنفس؟
نکاتی کمتر گفتهشده درباره 2 ویژگی که برخلاف تصور عموم، باهم متفاوت هستند اما نقش موثری در شکلگیری شخصیت هر فردی خواهند داشت.
یکی از رموز موفقیت در زندگی، داشتن اعتمادبه نفس و عزتنفس است. حالا چه در زندگیمشترک باشد، چه در تحصیل، چه در روابط دوستانه و ... ، خیلی فرقی نمیکند چراکه نداشتن این دو ویژگی یعنی عزتنفس و اعتمادبهنفس باعث میشود که فرد با مشکلات زیادی مواجه شود. اما این دو موضوع بر خلاف تصور عموم، با هم تفاوتهایی دارند که کمتر به آن اشاره شده است. در ادامه این مطلب، نکاتی در همین باره مطرح خواهد شد.
تفاوت عزتنفس با اعتمادبهنفس
عزتنفس به معنای احساس ارزشمندی شخصی است و بهعبارت دیگر، به این معناست که چقدر خود را انسانی ارزشمند و قابل احترام میدانیم. تفاوت عزتنفس با اعتمادبهنفس در گستردگی مفهوم عزتنفس است. اعتمادبهنفس به موضوع بستگی دارد، ممکن است فردی در آشپزی اعتمادبهنفس داشته باشد ولی در رانندگی یا نقاشیکردن فاقد اعتمادبهنفس باشد ولی عزتنفس یک مفهوم کلی است و در تمام حیطههای زندگی فردی، اجتماعی، شغلی و عاطفی تاثیر دارد بنابراین مهمتر است.
مهمترین راهکارها برای افزایش عزتنفس
در پرورش عزتنفس مهمترین عامل ایجاد یک دیدگاه متوازن درباره خود است. هر فردی دارای تواناییهایی است و در مقابل، ضعفها و محدودیتهایی هم دارد. شناخت دقیق از خود به واسطه تجربههای متنوع دوران رشد حاصل میشود. در دوران رشد، والدین باید از تشویق هوش، زیبایی و اینگونه مسائل جدا پرهیز و فقط تلاش کودک را تشویق کنند تا کودک یاد بگیرد برای رسیدن به اهدافش باید تلاش کند. همچنین آشنایی با مهارتهای مسئولیتپذیری و تصمیمگیری، از دیگر مولفههای مهم برای داشتن عزتنفس سالم است. کودک یا نوجوان باید بتواند تصمیم بگیرد و اشتباه کند و از اشتباهات خود درس بگیرد.
رابطه داشتن عزتنفس بالا و پیشرفت
در این بین باید دانست که عزتنفس سالم، باعث میشود خود را دوست داشته باشیم، به خود احترام بگذاریم، به خود اهمیت بدهیم و هنگامی که توانستیم اینگونه باشیم، میتوانیم به دیگران هم احترام بگذاریم، دیگران را هم دوست بداریم و برای دیگران و اجتماع خود ارزش قائل باشیم. فرد و جامعهای که عزت نفس سالم داشته باشد، توان نقد منصفانه خود را هم دارد چون میداند یک رفتار اشتباه مساوی با بد یا بیارزش بودن او نخواهد بود. انتقادپذیری و ارزیابی خود، باعث پیشرفت و بهبود مستمر خواهد شد. البته باید دقت کرد چیزی که قابل نقد است فقط رفتار خود یا دیگران است یعنی شخصیت و ارزشمندی خود و دیگران قابل نقد نیست زیرا یک رفتار اشتباه به معنای بد بودن نیست.
حقارت یا خودشیفتگی، عاقبت پایینبودن عزتنفس
فردی که بدون پرورش عزتنفس سالم بزرگ شود، برای مقابله با این مشکل به دو شکل متضاد واکنش نشان خواهد داد: حقارت یا خودشیفتگی.
1 فرد خودشیفته به صورت کاذب خود را برتر و بدون مشکل و ضعف ارزیابی میکند. مهمترین نشانه افراد خودشیفته، تحقیر مستقیم و غیر مستقیم دیگران است. فرد با عزتنفس تلاش میکند اطرافیانش، همکاران و جامعه رشد کنند چون رشد آنها باعث توسعه خود او خواهد شد اما افراد خودشیفته همواره درصدد تحقیر و پایین نگهداشتن دیگران هستند. آنها از رشد و پیشرفت دیگران واهمه دارند و آن را تهدیدی برای خود ارزیابی میکنند و احتمال توطئه برای مانع پیشرفت دیگران شدن در آنها بالاست. اگر از پیشرفت همسر، خواهر و برادر، دوستان و همکارانتان حس شکست و خشم به شما دست میدهد حتما نیاز به مشورت با یک روان شناس خبره دارید.
2 واکنش دوم، پرورش احساس حقارت است. اینگونه افراد هیچگاه خود را به اندازه کافی خوب نمیدانند. همیشه در حسرت موقعیت شغلی، مالی، خانوادگی و ... دیگران هستند، بیش از حد از خود عیبجویی می کنند و خود را لایق دوست داشته شدن و توجه نمیدانند. این افراد از نه گفتن و نه شنیدن بیزار هستند چون با نه گفتن احساس نفرت انگیز بودن به آنها دست می دهد و با نه شنیدن احساس طرد و تحقیر شدن. در پایان باید توجه داشت فرد با عزتنفس بالا و رضایتمند، تمام تلاش خود را برای رسیدن به اهدافش میکند و در خصوص نتیجه به خداوند توکل میکند چون در اختیار کامل او نیست. او از داشتههایش لذت میبرد و شاکر است. همچنین برای پیشرفت، برنامهریزی واقعبینانه میکند.
*نویسنده : دکتر مهدی سودآوری | روانشناس و مدرس دانشگاه
کامنت